پرکن پیاله را کین آب آتشین
دیریست ره به حال خرابم نمی برد
این جام ها کز پی هم می شوند تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و آبم نمی برد
من با سمند سرکش و جادویی شراب
تا بیکران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره اندیشه های گرم
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریزپا، تا شهر یادها
دیگر شراب هم جز تا کنار بستر خوابم نمی برد
هان ای عقاب عشق
از اوج قله های مه آلود دور دست پرواز کن
به دشت غم انگیز عمر من آن جا ببر مرا که شرابم می دهد
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد
در راه زندگی با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با این که ناله می کشم از دل که آب آب
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد، پرکن پیاله را
دانلود دکلمه
:: موضوعات مرتبط:
فریدون مشیری ,
,
:: برچسبها:
جادوی بی اثر ,
فریدون مشیری ,
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6